دانیال دانیال ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

یکی یه دونه

قربون لالا کردنات

سلام شیرین زبون مامان. الهی مامان قربونت بره عروسک. عشق من الان راحت گرفتی خوابیدی البته با یه فیگور با مزه که دلم واست غش رفت. واسه عکسش و بقیه حرفا بدو بیا ادامه مطلب... فدات بشم شاهزاده من. مامانی امروز یه روز بارونی بود. خدا نظر لطفشو به ما کرده و چند روزه که داره بارون میاد. خدایا شکرت. پسر مامان هم مثه مامان جونش عاشق بارونه. اون قد ذوق میزنی وقتی میری زیر بارون که حد نداره. فک میکنم امسال یه سال خوب واسه من و تو باشه. انشاالله ...
31 فروردين 1391

کارای این روزا

شیطونک من سلام. نمیدونی که این روزا چقد کنجکاو شدی. به زمین و زمان گیر میدی. از تلفن خونمون گرفته تا موتور ماشین بابایی. باید از همه چی سر در بیاری آقای مهندس. این روزا وقتی میریم بیرون  هوا که اصلا حاضر نیستی دستتو بدی به من یا بابایی تازه سرتو میندازی پایین و هر جا که یه نی نی خوشکل مثه خودت دیدی میری پیشش. من و بابایی هم که هر چی اصرار مکنیم بیا بریم  نه بابا اصلا نمیای. دانیال عاشق کوهی.مثه مادر جون.  امروز وقتی از دانشگاه اومدم یه کم وقت داشتم با هم رفتیم توی پارکینگ توپ بازی. قربون اون خنده هات شیرین من. تو هم ادعای بزرگیت میشد و رفتی کفشای من و پات کردی و با تعادل کامل ...
30 فروردين 1391

برای تو عزیزترینم

سلام ناناز مامان   خوشمل مامان  عزیزکم مامانی هر روز که از خواب پا میشی ناز تری . هر روز که میگذره آقاتر میشی . هر روز که میگذره واسم شیرین تری . مامانی عاشقتم عاشقتم پسرم.   پسر نازنینم چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟فرشته ای در قالب یک انسان....   واکنون تمام دارایی من قلبی است که در سینه دارم وبرایت و می تپد    ...
30 فروردين 1391

سلامی به بوی خوش مهربانی

سلام سلام سلام .دوستای خوب و با وفای وبلاگی . . . سلام.  امیدوارم حال همگی خوب باشه. نی نی های خوشگلتون چطورن؟ الهی الهی الهی که هزار سال در کنار هم از زندگی لذت ببرین. مثه من که دارم کنار عشقم الان توی این روز بهاری  و بارونی برای یکی یه دونم مینویسم. الهی که خودتون وکوچولوهاتون همیشه سالم باشین. باز هم ممنون که بهمون سر زدین. مواظب خودتون و کوچولوهاتون باشین. بای بای     ...
30 فروردين 1391

دانیال در لباس محلی سیستان و بلوچستان

باز هم سلام. چند روز پیش ما یه غیبتی داشتیم که قبلش هم اطلاع نداده بودیم. دانیال برای اولین بار رفته بود زاهدان.  جاتون خالی خوش گذشت ولی با اینکه ما ١٨ فروردین رفته بودیم هوا به حدی گرم بود که من نتونستم دانیال رو ببرم بیرون.  بنا بر این نتونستیم عکس بگیریم.  با این حال دانیال به دلیل پوست حساسی که داره همون توی راه با اون همه کرمی که من مالیدم روی صورتش  آفتاب سوخته شد  که توی عکسا کاملا مشخص هستش. آقا جون هم واسه دانیال لباس محلی اونجا رو گرفت که من عکساشو اینجا میذارم. خیلی بهت میاد وروجک       عشق منی پس...
26 فروردين 1391

دانیال عکاس می شود

سلام پسر نازنینم. عشقم عمرم نفس مامان.  توی این پست میخوام عکسایی که خودت گرفتی رو بذارم. البته واسه اولین بار بود ولی با مزه هستن. اگه توی این زمینه علاقه نشون دادی حتما بهت آموزش میدم. قربون چشای نازت برم مامانی     اینم عکس مادر جون فقط سر مامانی نمیدونم چرا توی عکس نیوفتاده.... بازم ممنون جیگر طلا ...
26 فروردين 1391

پسر با هوش و شیرین کاری هاش

سلام وروجک مامان. پسر نازم امروز فهمیدم که چقد زود داری بزرگ میشی و من از گذشت زمان غافل. آخه امروز رفته بودیم بیرون. وقتی برگشتیم بابایی واست چیپس خریده بود. تو هم چیپس رو خالی کردی توی بشقاب تا میل کنی. من تمام این مدت حواسم بهت بود که داری چی کار میکنی. یه دفعه دیدم بشقاب رو برداشتی و اومدی پیشم و با اون زبون قشنگ کودکانه گفتی :بپرما (یعنی بفرما) منم که تعجب کرده بودم محکم گرفتمت بغلم و بوسیدمت. مامانی قربونت برم من. دیروز با یه کم تمرین سوره توحید رو بهت یاد دادم. خیلی زود یاد میگیری.عاشقت. کلی برنامه دارم واست . تازگیا وقتی ازت میپرسم مامان و چندتا دوست داری میگی هزارتا مامان وقتی اینو...
22 فروردين 1391