دانیال دانیال ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

یکی یه دونه

مادرم

وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی و دل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت عشق را در وجودم نهادی و عهد کردم که تکیه گاهت در همه لحظاتت باشم عاشقانه دوستت دارم مادرم ...
24 ارديبهشت 1391

اولین هدیه روز مادر

پسر مهربونم امسال من اولین و بهترین هدیه رو از تو پسر  نازم گرفتم. و اون هم شنیدن جمله " دوست دارم" بود. البته که بابایی از طرف شما و خودش زحمت کشیده و این روزو با گرفتن هدیه واسه مامانی تبریک گفته و من واقعا ازش ممنونم ولی وقتی با اون چشای نازت تو چشام زل زدی و بهم گفتی دوست دارم همه دنیا مال من بود دانیال تو عشق رو تو وجود من زنده کردی بی انتها دوست دارم. ...
23 ارديبهشت 1391

مادرم روزت مبارک

سلام پسر ناز خودم. امروز روز مادره. اول این روزو به مامان خوشکل خودم تبریک میگم که هم واسه من هم الان واسه دانیال خیلی داره زحمت میکشه.مامان خیلی دوست دارم.........روزت مبارک فرشته هستی.   و حالا این روز رو به همه مامانای نی نی وبلاگی تبریک میگم وآرزو میکنم همیشه سایتون بالای سر نی نی های قشنگتون باشه و سالم و شاد در کنار هم روزای خوبی رو تجربه کنید.   ...
23 ارديبهشت 1391

برای تو عزیزترینم

سلام ناناز مامان   خوشمل مامان  عزیزکم مامانی هر روز که از خواب پا میشی ناز تری . هر روز که میگذره آقاتر میشی . هر روز که میگذره واسم شیرین تری . مامانی عاشقتم عاشقتم پسرم.   پسر نازنینم چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟فرشته ای در قالب یک انسان....   واکنون تمام دارایی من قلبی است که در سینه دارم وبرایت و می تپد    ...
30 فروردين 1391

برای دانیال مامانی

تورا من دوستت دارم تورا چون حس آرامی كه بعداز روز بارانی كه دارم ، دوستت دارم توكه چون پسته خندانی لبی چون نیشكر داری تو را چون چشم گریانی كه بارد ، دوستت دارم توكه چون ماه تابانی به گیسوی شفق مانی چوخورشید اهورایی كه در آغوش دریایی به خوابست ، دوستت دارم تو را چون وصل دلداری سیه چشمان زیبانی تو راچون شعر ایرانی رباعی های خیامی كه خوانم ، دوستت دارم ...
9 فروردين 1391

دل نوشته

عزیزترین مامان، تو برای من بابایی واقعا ی هدیه بودی که خدا به موقع ترین وقت بهمون داد. دلبندم دوست دارم لحظه لحظه زندگیم رو با تو بنویسم تا بدونی با تو چه تجربه های نابی داشتم چه زیبا دقایقی سر کردم . یادم بمونه که وقتی دستت رو دور گردنم حلقه می کنی یا وقتی نوازشم می کنی  یا وقتی ضربه ای بهم می خوره تو چقدر ناراحت میشی و همون جا رو صد بار بوس می کنی ...
9 اسفند 1390

ماه من غصه چرا؟

برای تنها ستاره آسمان زندگیم......  ماه من غصه چرا؟ آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما میخندد : یازمینی راکه دلش از سردی شب های خزان نه شکست و نگرفت : بلکه از عاطفه لبریز شدو نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید زی پاهامان ریخت تا بگوید پر امنیت احساس خداست : ماه من غصه چرا؟ تو مرا داری و من هر شب وروز : آرزویم همه خوشبختی توست ماه من دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن کار آنهایی نیست که خدا را دارند : ماه من غم واندوه اگر هم روزی مثل با ران بارید : یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست با نگا...
8 اسفند 1390
1